محل تبلیغات شما

چهار خطا در تفکر بشری

بیکن (۱۶۲۶- ۱۵۶۱) فیلسوف و تمدار برجسته بریتانیایی چهار منبع خطا در تفکر بشری را با عنوان چهار بت” طبقه بندی کرد:


– بت های غار idols of the cave
– بت های قبیله idols of the tribe
– بت های بازاری idols of marketplace
– بت های نمایشی idols of the theater

* بت های غار، سوگیری هایی هستند که از تجربه شخصی ناشی می شوند مثلا اگر منزل و محل کار شما در منطقه ای از شهر واقع شده باشد که در آن منطقه پرخاشگری و بزهکاری فراوان است شما آمار پرخاشگری و بزهکاری را بیش از حد واقعی تخمین می زنید.

* بت های قبیله، سوگیری هایی هستند که از ماهیت انسان ناشی می شوند مثلا چون انسان زمین زیر پای خود را ثابت ادراک می کند و خورشید را در آسمان در حال حرکت می بیند هزاران سال تصور می کرد که خورشید به دور زمین می گردد.

* بت های بازاری، سوگیری های ناشی از معنای سنتی کلمات هستند. مثلا رواج ترکیب قول مردانه” تلویحا این سوگیری را ایجاد می کند که مردان به تعهدات خود بیش از ن پایبندند.

* بت های نمایشی، سوگیری ناشی از پذیرش کورکورانه فرامین مراجع قدرت یا اکثریت جامعه است. مثلا وقتی بخش زیادی از جامعه مدل لباس خاصی را به تن می کنند شما هم به پوشیدن آن مدل لباس گرایش بیشتری پیدا می کنید.

توجه به مدل چهار بت” بیکن به ما کمک می کند که از فرو افتادن در برخی از این گودال ها پیشگیری کنیم.

مثلا توجه به ارقام و آمار کمک می کند که گرفتار سوگیری های ناشی از تجربه شخصی نشویم، فلسفه تحلیلی کمک می کند که گرفتار افسون واژه ها نگردیم، دانستن اپیستمولوژی ژنتیک” باعث می شود که نواقص شناختی مان را بهتر بشناسیم و دانستن روانشناسی اجتماعی” کمک می کند که در بند زنجیرهای نهادهای قدرت و افسون تقلید از جمع گرفتار نمانیم.

پی نوشت: منظور از اپیستمولوژی ژنتیک رویکردی است که ژان پیاژه زیست شناس، زبان شناس و روان شناس سوئیسی پایه گذاری کرد. این روش بستر زیستی (بیولوژیک) شناخت انسانی را مطالعه می کند و به ما یاری می رساند که بفهمیم ذهن رشد نیافته و ذهن رشد یافته چه تفاوت هایی در دریافت و پردازش اطلاعات دارند.


سه استعاره از شیوه‌های فکر کردن

او‌ علاوه بر بر اینکه با استفاده از چهار بت به زیبایی خطای تفکر ما را نشان میدهد، که ما چگونه از نظر فکری بت پرست می شویم، و آن بت ها ما را در بند اسارت و تعبد و تعصب نگه میدارند، او یک تمثیل دیگر هم به کار برده است و می گوید شیوه فکر کردن آدمها من را یا یاد عنکبوت یا یاد مورچه یا یاد زنبور عسل می‌اندازد :


۱-استعاره عنکبوتی شیوه غلط فکر کردن کسانی است که اطلاعات را سوگیرانه جمع آوری می کنند. به همین دلیل فرانسیس بیکن می گوید، ظرفیت تارهای عنکبوت به نوعی است که مگس را به دام می اندازد، و یک عنکبوت کوچک نمی تواند یک ملخ را به دام بیندازد، گویا دنیای عنکبوت از پدیده هایی تشکیل می‌شود که از دنیای واقعیت صید کرده است.


ولی این صیدها رو گنجایش تارهای سست و‌ باریکش محدود کرده است ، او می گوید بعضی از آدمها هم مطالعه می کنند، ولی به گونه‌ای مطالعه می‌کنند که همیشه همان نتیجه گیری را که پیش از مطالعه داشتند تایید میشود، یعنی وقتی به سراغ مطالعه یک مطلبی می روند، چنان با سوگیری و تعصب به سمت تحقیق و مطالعه می روند، که فقط آرا و عقایدی را که اعتقادات آنها را تایید می کند پیدا می کنند. بیطرفانه تحقیق نمی کنند.

آقای دکتر حسین محمودی که دکترای فلسفه دین دارند میگفتند که ما باید راجع به ادیان مختلف مطالعه کنیم، اما نه از دریچه چشم یک مسلمان، بلکه باید از دریچه چشم کسی که به آن دین متدین است آن دین را مطالعه کنیم. اینگونه می‌شود گفت که دین را فهمیده‌ایم.

بعد من یاد تجربه خودم افتادم که وقتی کلاس اول راهنمایی بودم و خواستم راجع به ادیان مختلف تحقیق کنم، حالا با بضاعت و توان فکری آن زمان خودم کلی کتاب هم جمع کردم، اما کتاب‌هایی که راجع به اسلام مطالعه می‌کردم، کتاب هایی بود که یک مسلمان متدین راجع به اسلام نوشته بود، کتابهایی که راجع به ادیان دیگر هم مطالعه می‌کردم کتاب‌هایی بودند که یک مسلمان متدین و حتی متعصب راجع به رد یا نقد ادیان دیگر نوشته بودند. یعنی در آن سنین من با شیوه عنکبوت اطلاعات را جمع آوری می کردم. در نتیجه تصور من این بود که من راجع به ادیان مختلف تحقیق کردم و دارم انتخاب آگاهانه انجام می‌دهم، اما انتخاب‌های من کاملاً متعصبانه بود، به دلیل اینکه درست است ۱۰ کتاب راجع به ادیان مختلف خوانده بودم، ولی آن ۱۰ کتاب تمامشان دارای نویسندگان مسلمان متدین و متعصبینی بودند که با هدف اینکه نشان بدهند ادیان دیگر باطل هستند، و مبتنی بر جهل و فریب هستنپ و تنها دینی که از این آرایه ها پیراسته است دین نویسندگان کتاب بود کتابها را نوشته بودند. به نظر می آید همان کاری که من در ۱۱ سالگی انجام میدادم را آدم‌های زیادی الان در سنین بزرگسالی انجام می‌دهند. به نظر خودشان خیلی پژوهشگرانه دارند اطلاعات را جمع آوری می کنند، و این همان شیوه‌ای است که بیکن میگوید مثل عنکبوت نباشید. چراکه باعث این می‌شود که خودتان در تارهای خودتان گیر بیفتید و گنجایش محدود سوگیریهاتون باعث می شود، شما اطلاعاتی را ذخیره کنید که اطلاعات قبلی شما را تایید می‌کند. لذا شما سالها مطالعه می‌کنید ،ذولی هیچ کدام از انتخاب های تان در سطح کلان و عمیق انتخاب های متفاوتی از یک دهه پیش نیست.


۲-بیکن شیوه دیگر غلط تفکر را شیوه تفکر مورچه ای میداند. مورچه ها مرتب دانه جمع می کنند، و دانه ها را ذخیره می کنند تا بعد مصرف کنند، روی دانه های جمع آوری کرده هیچ فرآوری انجام نمی دهند و دانه ها فقط با همان شکل اصلی انباشته می شوند. بیکن می گوید بعضی از مردم مثل بانک اطلاعات یا کتابخانه هستند، کلیه اطلاعات جدید را جمع آوری می کنند ولی آن اطلاعات را تحلیل جدید نمی‌کنند. نقد نمی کنند، چیدمان جدیدی به آن نمی دهند، به نتیجه گیری جدیدی نمی رسند، و خلاقیتی به خرج نمی دهند در نتیجه اگر راجع به یک موضوعی مثل موضوع روزمره از آنها سوال کنید، با وجودی که آنها کلی فلسفه خوانده اند، ولی نمی توانند راجع به یک موضوع یا یک انتخاب روزمره ، از فلسفه استفاده بکنند، انگار که یک گنجه فلسفه در ذهنشان است، اما اگر بپرسید راجع به هگل صحبت بکن دو ساعت حرف میزنند، اما اگر فکر کنید که این دانستن تفکر هگلی، در سبک زندگی آنها تغییری ایجاد کرده است، می بینید که اینکه کانت و هگل و دکارت و یونگ خوانده، همان گونه ای زندگی میکنه که همسایه‌اش که هیچکدام را نخوانده زندگی می‌کند. یعنی این بانک اطلاعات در شیوه زندگی او و نحوه تصمیم گیری او هیچ تاثیری نگذاشته است.


۳-بیکن شیوه سوم درست مواجهه با اطلاعات را شیوه زنبور عسل میداند، یعنی شیوه کسی که اطلاعات را وقتی جمع‌آوری می‌کند تحلیل می‌کند، چیدمان جدیدی به آن می‌دهد، چکیده‌ای از آن در می آورد، شخصی سازی اش می کند و آن را در زندگی عملی و روزمره خودش می کشاند، مثل زنبور عسلی که گرده های گیاهان را جمع میکند ولی با فراوری که رویش انجام می دهد از آن گرده‌ها عسل می سازد.

تلویزیون و رسانه

امروزه ما با آدم‌های زیادی مواجه هستیم که هر روز مثل مورچه ها با اطلاعات سروکار دارند، هر روز با کانالهای خبری زیادی از طریق ماهواره و تلگرام و تلویزیون مغزشان بمباران می شود، راجع به خیلی چیزها اطلاعات دارند از طب سنتی تا تغییرات نرخ سکه و ارز و بازی های فوتبال تا اتفاقات ی روزمرّه در دنیا. اما شما نمی‌دانید که روی این اطلاعات نقد و تحلیلی وجود داشته باشد تا منجر به تصمیم بشود یا منجر به ثروت آفرینی یا کارآفرینی بشود، علت این است که انقدر خودشان را با بمباران اطلاعات مواجه می‌کنند که وقتی برای هضم اطلاعات، گفتگو راجع به اطلاعات ندارند ، و زمان اینکه یک اطلاعات را بروند منبع یابی بکنند و صحت و سقم آن را بسنجند هم ندارند، وقتی برای اینکه اطلاعات کاملی را درباره اطلاعات مختصری که از یک موضوع که در تلگرام دیده اند در بیاورند، ندارند.


در نتیجه کلی اطلاعات خام دارند که منجر به دانش knowledge نشده است، داده هایی دارند که تبدیل به معلومات نشده است. برای اینکه data تبدیل به knowledge بشود ما باید روی دیتا کار کنیم و فرآوری انجام بدهیم، در نتیجه ما بسیار آدم‌های پر اطلاعات و اما بدون معلوماتی هستیم، به دلیل اینکه وقتی به سمت تحقیقی می‌رویم به مدل عنکبوت سوگیرانه به تحقیق می رویم، می‌رویم تا همان چیزهایی که به آن اعتقاد داریم تایید و دلایلی که به نفعش هست را جمع آوری بکنیم.


قبلا کتابی از پیتر دراکر را بنام پنج پرسش مهمی که شما باید درباره سازمانتان به آنها پاسخ دهید» معرفی کردم. در آن کتاب نویسنده میگوید سازمانهای موفق سازمان‌هایی هستند که می‌دانند به کدام پیشنهادهای سودآور و جذاب باید نه بگویند. یک سازمان به همه پیشنهادهای سود آور و جذاب نباید بله بگوید. اولین چیز این است که باید برای خودش خط قرمز هایش را تعیین کند. ما هم باید یاد بگیریم که به بعضی از اطلاعات نه بگوییم. دیگه هر روز نباید همه اطلاعات از اخبار تلویزیون و کانالهای تلگرامی و ماهواره و منابع دیگر را دریافت کنیم، بدون اینکه وقت نقد و فراوری و خلق داشته باشیم.


باید یاد بگیریم که اگر وقت نمی کنیم مطالعه عمیق و دقیق داشته باشیم رومه را نگیریم، خیلی از کانال‌های خبری را تماشا نکنیم، و مغزمان را با هر اطلاعاتی پر نکنیم .البته کسی که در کار تجارت خارجی است لازم است که هر روز نرخ ارز و سکه را بداند یا کسی که در کار تجارت فوتبال است، لازم است که هر روز نتایج تمام فوتبال ها را بداند یا کسی که پزشک است لازم است هر روز در جریان آخرین داروهای به بازار آمده باشد، ولی کسی که پزشک است لازم نیست هر روز اخبار فیفا را بداند. این اطلاعات تخصصی برای غیر متخصص کاری و تجاری، اطلاعات پرت و زائد هست. اطلاعات زائد منجر به تغییر در سبک زندگی ما و یک عملی که خلاق و نقاد باشد یا کارآفرین یا ثروت آفرین باشد نمی شود. همان‌طور که یکسری کالاهای اضافی را باید از خانه بیرون کنیم، باید به یک سری از این مخزن های اطلاعاتی هم نه بگوییم. تا بتوانیم عمیق‌تر و فعال‌تر با اطلاعات مواجهه پیدا کنیم.

نقد کتاب در باب مشاهده و ادراک-بخش دوم/دکتر سرگلزایی

نقد کتاب در باب مشاهده و ادراک-بخش اول/دکتر سرگلزایی

تعارض واقعی و کاذب/ دکتر صاحبی

اطلاعات ,یک ,های ,راجع ,مطالعه ,بت ,راجع به ,می کند ,است که ,بت های ,هر روز ,ادیان مختلف تحقیق

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها