محل تبلیغات شما

تعارض واقعی و تعارض کاذب :

" کتاب تئوری انتخاب و مدیریت زندگی " اسم این کتاب است که من ترجمه کردم؛ این کتاب در واقع تجدید چاپ شده یکی از کتاب های دیگر کلاسیک گلاسر هست زمانیکه هنوز اسم تئوری انتخاب تئوری کنترل بوده ، ولی گلاسر این کتاب رو تجدید چاپ کرد یه سری فصول بهش افزود و یکسری فصل هارو که از کتاب اصلی خود تئوری انتخاب در واقع اومده بود اونهارو برای اینکه دوباره کاری و تکرار نشه از کتاب حذف کرده . در این کتاب یکی از فصول بسیار مهمش که قصد دارم امروز درموردش با شما صحبت کنم فصل یازده کتاب هست که در خصوص تعارضه ، یکی از همکاران در آکادمی لیدرشیپ و همچنین در گروه کوچینگ از من خواسته بود که بخاطر بحث و گفت و گویی که بین دانش پذیران آکادمی کوچینگ در خصوص تعارض وجود داره یه کم توضیح بدم من ترجیح دادم که اجازه بدم این کتاب چاپ شه منتشر شه، بیاد بیرون بعد درمورد تعارض که فصل یازده این کتاب هست توضیح بدم .

انواع تعارض

۱-تعارض واقعی بین فردی

به طور کلی اونجوری که ما در تئوری انتخاب میبینیم تعارض به دو دسته بزرگ تقسیم میشه، وقتی از تعارض یا conflict صحبت میکنیم ، یکی تعارض بین من و در واقع دیگری است ، تعارض بین خواسته من و خواسته دیگری است ، تعارض بین نیاز من و نیاز دیگری است ، من الان میخواهم بخوابم (نیاز به بقا) و فرزند من الان میخواهد بازی بکنه (نیاز به تفریح او) ، که در اینجا دچار کشمکش و درگیری میشویم ، من نیاز دارم که اقتصاد زندگی من تامین بشه، چون اجاره خونه نمیتونم بدم یه نفر دیگه که همه اینهاش تضمین هست نیاز به آزادی بیان داره و میخواد خودش رو بهتر بتونه بیان بکنه و گاهی اوقات ممکنه که در واقع همین نیاز به بقای من با نیاز به بقای یه انسان دیگری در تعارض قرار بگیره ؛ همانطور که در طبیعت اتفاق میوفته.

در سیستم های اداری ما از یک واژه ای استفاده میکنیم به نام conflict of interest یعنی اینکه نفع من با نفع دیگری ممکنه که در تعارض قرار بگیره ، خب این یه شکلی از تعارضه که وجود داره ، وارد یک سیستمی میشیم توی اون سیستم اگر که درواقع من به گونه ای عمل بکنم ممکنه که منافع خود من در اینجا با منافع اون تصمیمی که میخوام بگیرم, در تعارض قرار بگیره که من در اینجا به نفع یکی از اون تصاویر قطعا که اون تصویری است که بیشتر منافع من رو تضمین میکنه تصمیم خواهم گرفت .

برای همین به عنوان یک مدیر مثلا میگم من نمیتونم مدیر یک شرکت باشم و در عین حال با یه شرکتی قرارداد ببندم برای یک پروژه ای که اون شرکت رو من خودم درش سهام دارم ، میگن که این یعنی تعارض وجود داره بین منافع این شرکتی که شما مدیرشید و منافع اون شرکتی که شما سهامدارش هستید و به طور کلی شما به سمت کدوم یکی خواهید رفت ؟ خب در واقع رای تون و تصمیمتون و اقدامتون به سمت اون تصویری میره که بیشتر منافع شخصی خودت رو تضمین کنه .

خب خیلی موقع ها هم در واقع تعارض بین خواسته من و خواسته همسر من ممکنه که ما رو به دو راه کاملا متفاوت بکشونه و ناراحت بشیم . حالا این ممکنه که در واقع تعارض بین یکی از نیاز های من باشه مثل نیاز به عشق و احساس تعلق من ، میخواد که من شب عید رو در کنار والدین و خواهر برادران خودم بگذرونم ، نیاز به عشق و احساس تعلق همسرم هم در واقع او رو تحت فشار قرار میده که شب عید رو در واقع در کنار خواهر و برادر و مادر و پدر خودش ماهی با سبزی پلو رو بخوره . بنابراین هر دوتامون یک نیازه ، ولی من نیازم اینه که در اینجا باشم ولی او نیازش اینه که در جای دیگری باشه یا خواستش اینه ، اینجا تعارض به وجود میاد که باعث کشمکش میشه اینو بهش میگیم تعت بین فردی، یعنی تعارض بین خواسته من و خواسته دیگری یا تعارض بین نیاز من و نیاز دیگری .

این تعت در عین حال که در زندگی ما اثربخشه ولی خیلی راحت میتونیم مدیریت تعارض رو یاد بگیریم به ویژه در روابط شویی ، در روابط والدین و فرزندان ، و در روابط محیط کاری. حل تعارض در واقع استراتژی های خاصی داره که در واقع میتونیم بکار بگیریم به گونه ای رفتار کنیم که منصفانه باشه و دوستانه باشه و حدو مرز داشته باشه و اینجوری به گونه ای رفتار کنیم که بخشی از نیازهای من و بخشی از نیاز های اون طرف در واقع بشه یا یکبار تمام نیازهای من شه یکبار تمام نیازهای او.

۲-تعارض واقعی درون فردی

اما تعارضی که در روانشناسی بسیار زیاد عامل اساسی آسیب روانی شناخته میشه این تعارض اتفاقا نیست. تعارضی است که فرد خودش با خودش داره که ما به این تعارض میگیم تعت درون فردی دیگه. تعت برون فردی یا بین فردی نیست پس یه تعارض بین فردی داریم یه تعارض درون فردی.

تعت درون فردی همچنان که در علم کلاسیک روانشناسی هم آمده گاهی اوقات از جنس اپروچ یا درواقع تقربه ، گاهی اوقات از جنس اجتنابه و گاهی اوقات هم میتونه اجتناب تقرب باشه یعنی چی ؟ به معنی اینه که از دیدگاه تئوری انتخاب اگه بخوایم صحبت بکنیم، فرد دو تصویر در ذهنش دارد، هردو تصویر مطلوبند، اما اگر به سمت یکی از این تصاویر بره، اون تصویر دیگر رو از دست خواهد داد ولی اون تصویر دیگه هم براش ارزشمنده ، چون اون تصویر هم یکی از نیازهاشو میکنه یا در واقع معنی دیگرش اینه که ممکنه که دوتا تصویرم نداشته باشه ، ممکنه که یک نیاز خاص داشته باشه و در واقع این نیاز خاصش دوجنبه مختلف پیدا میکنه، اگر یکی از جنبه های این نیاز رو بکنه ممکنه جنبه دیگر این نیاز از دستش در بره .

مثالی که گلاسر درکتاب تئوری انتخاب و مدیریت زندگیش میزنه از یک زوج صحبت میکنه که زندگی بسیار خوبی دارند زوج در یک شهری زندگی میکنند آقا برای خودش مدیر یک شرکته و خانوم هم در واقع بیزنس خودش رو داره ، دوتا بچه دارن اینهاو خانومه در شهری که زندگی میکنه پدر و مادرش هم در همون محله زندگی میکنند و چون پدر و مادر در دهه ۸۰ زندگیشون هستند، این دختر که تک فرزند هست از اونها مراقبت میکنه آقای این خانواده که ما اینجا اسمشو در کتاب گذاشتیم جف ، جف از طرف رئیس یا شرکتی که درش کار میکنه بهش پیشنهاد میشه که میتونی مدیریت یک کارخونه رو که اخیرا در شهر دیگری احداث میشه به عهده بگیری اگر که بتونی نقل مکان بکنی و بری به اون شهر ، جف هم که از زمانیکه در دانشگاه تحصیل میکرده یکی از آرزوهاش ، یکی از تصاویر مطلوبش برای احساس قدرت و عزت نفسش و همچنین نیاز به آزادیش این بوده که بتونه رئیس یک کارخونه ای بشه و تمام خلاقیتش و توان علمیشو اونجا بکار بگیره به دیگران دستور بده و کارکیفی بتونه بیرون بده و احساس ارزشمندی بکنه. خب درآمد بهتری هم خواهد داشد صد در صد و به لحاظ سازمانی هم بالا میره، اما وقتی پیشنهاد رو به همسرش میگه ، همسرش میگه که نه من نمیتونم از این شهر بیام بیرون چون والدین من در سن هشتادوخورده ای سالگین نمیتونن از خودشون مراقبت کنند. من باید از اونها مراقبت کنم درسته تو خونه خودشون زندگی میکنن ولی من باید روزی یکی دوبار به اینها سربزنم ، دکتر میرن باهاشون برم دکتر و اصلا چرا نگران مسائل مالی هستی که بری رئیس کارخونه شی من تنها وارث والدینم هستن اینا ده سال دیگه عمر میکنن، نه پونزده سال دیگه تمام ثروتشون به ما میرسه، الانم وضع زندگی ما بد نیست ما زندگی بسیار خوبی داریم ، بچه های بسیار خوبی داریم ، درآمد تو و من هم کافیست برای زندگیمون، منم به شهر دیگه ای نمیخوام بیام. حالا اینجا تصور بکنید شما که جف اصلا بحث اصلیش پول نیست که خانومه وقت بهش پول پیشنهاد بکنه تعارض رو حل کنه ؛ دوتا تصویر داره :

یک : تصویر عشقش ، همسرش ، و فرزندانش برای اینکه در کنارشون باشه از اونها برخوردار بشه، مهرورزی بکنه کانون خانواده رو گرم نگه داره
از طرف دیگه : یه تصویری داره به نام پیشرفت ، پیشرفتش هست.

اینجا این تعارضه رو نمیدونه چیکار کنه ،اگر ول کنه و بره و اخر هفته ها بیاد به خانواده سر بزنه، بخشی از اون تصویرو از دست داده ،اگر اینجا بمونه دیگه رئیس کارخونه نمیتونه بشه، اینجا جف یک تعارض درونی داره بین دو نیاز خاص خودش که دوتا خواسته کاملا قوی و قدرتمندند در درون فرد. جالبیش اینه‌که نه همسرش نه دوستاش نه هیچکس دیگه ایی هم نمیتونن اینجا به جف کمک کنن چون اونها در تعارض نیستن ، چون اونها نمیدونن چقدر این دوتصویر سوزنده است ، چون اونها نمیدونند چقدر این دو تصویر قدرتمندند در درون این فرد و تا چقدر این دوتا تصویر رو میخواد و دوستشون داره ؛ برای همین همسرش میگه ولش کن ، رئیس اداره نشی حالا چه ایرادی داره ،نمیدونه این رئیس اداره شدن از بچگی این چه تعریفی برای این داشته و چه جایگاهی در دنیای مطلوب این فرد داره و چقدر تصویر برجسته ایست و با اون چقدر احساس ارزشمندی میکنه احساس ارزشمندی که باپول و ثروت خانوم به دست نخواهد آمد این یه تعارضه.

یه تعارض دیگه ام اجازه بدید که به گونه دیگه ای تعریف کنیم تعارضی که در واقع دیگه دوتا نیازه متفاوت نیستن مثل جف که عشق و احساس تعلق به خانواده و به همسر و از طرفی احساس به قدرت و پیشرفت و احساس ارزشمندی، بلکه دو جنبه مختلف یک نیازند یعنی چی ؟

مثال : هلن ازدواج کرده بوده قبلا دوتا بچه داره به دلیل اعتیاد همسرش جدا شده بعد از سالها ازدواج کرده با یک آقایی این آقا بسیار او رو دوسش داره بسیار زندگی مشترک قشنگی رو باهم شروع کردند مدتهاست خیلی خیلی زیبا زندگی میکنند دوسه ماهی است. منتها تا قبل از این شوهر قبلی این خانم قادر نبوده به لحاظ سلامت روان و سلامت جسم و همچنین هزینه زندگی که از عهده بچه هاش بربیاد، و تازه هم‌ ول کرده و رفته و بچه ها رو نمیخواسته اما الان مدتی است که اومده پاشو تو یه کفش کرده من ترک کردم من اوضا و احوالم خوبه درآمد دارم زندگی مالی من خوبه زندگی عاطفیمم خوبه و من میخوام بچه هارو ببرم پیش خودم و خانومه چون مقاومت میکنه آقا رفته دادگاه وشکایت کرده و حالا دادگاه و دادگاه کشی دارن و بخش زیادی از پول رو این‌خانوم باید خرج کنه به وکیل بده تا بره دادگاه و این بچه هارو پیش خودش نگه بداره که در نهایت هم موفق نخواهد شد و طبق قانون در نهایت اگر دادگاه متوجه بشه ایشون ترک کرده و شغل داره و زندگی داره و خونه داره و خانواده داره حتما پنجاه درصد از نگهداری بچه ها رو به عهده این پدر میگذاره، حالا همسر این خانم که این سه ماه رو باهم زندگی کردن و با نگهداری بچه ها هیچ مشکلی نداشته الان مخالفت میکنه با نگهداری بچه ها میگه که من بچه ندارم و دوستم ندارم که بخشی از زندگیمو صرف نگهداری بچه های آدم دیگه ای بکنم، اون آدمی ام که صبح تا غروب میره واسه ما وکیل میاره و دائما نامه مینویسه ما بریم دادگاه ، من اصلا نمیخوام زندگیمو توی پله های دادگاه بگذرونم هی پول بازحمت درآورده رو خرج بکنم به وکیل ها بدم که وکیل ها برن اونجا در واقع بچه دبگری رو که ماله منم نیست اینا رو من به سرپرستی قبول بکنم، من بچه هام بچه های خوبین دوسشون دارم اگر به زبان ساده میتونن اینجا زندگی کنن خب زندگی کنن اگر نه با پدرشون، این کشمکش هارو من نمیخوام قبول کنم از همه مهمتر من دردسر دوتا بچه کوچیکو نمیخوام بکشم. میتونی انتخاب کنی عزیزم میخوای بچه هاتو نگه داری باید بری خودت با خودت زندگی بکنی بامن زندگی بکنی بچه هارو بده پدرشون تا الان نگهشون میداشتم چون باباشون حاضر نبوده نگهشون داره من احساس وظیفه و تکلیف انسانی میکردم مثل اینکه خونه ام یتیم خونه بوده. ولی الان باباعه اونجا هست و با قلدری تمام اومده بچه هارو ازما بگیره منم دنبال دردسر نیستم و نمیخوام زندگیم رو صرف دوتا بچه ای بکنم که مال من نیست ؛ حالا اینجا این هلن خانم ما تعارض داره بین دو تصویر که وصل میشن به یک نیاز ، نیاز به عشق و احساس تعلق از یک طرف همسری که تازه ازدواج کرده رو دوستش داره زندگی مشترک با او رو دوست داره و عشق دریافت میکنه ، احساس تعلق میکنه، از طرفی به بچه هاش عشق میورزه ، حالا اینجا نمیدونه چکار بکنه.

اینارو ما بهش میگیم تعت درون فردی که دو نوعش رو توضیح دادم :

۱-زمانیکه تعت مربوط میشن به دو تصویر مختلف از دو نیاز مختلف و۲- گاهی اوقات که دو تصویر مختلف یا دو موقعیت و شرایط مختلف از یک نیاز واحد

اینها جزو تعت واقعی هستند که فرد رو میتونن به پرتگاه عدم سلامت روانی بکشوننش و بهداشت روانی فرد رو واقعا آسیب بهش برسونن و فرد دچار اختلالات روانشناختی فراوانی در این تعت میشود از وسواس گرفته تا افسردگی و درد معده و سردرد های مختلف و دردهای جسمانی و اون چیزی که بهش میگن ، بیماریهای سایوماتیک یا اختلالات روان تنی تا اضطراب و استرس و بی خوابی، همه چیز میتونه در واقع با این تعارض بیاد.

۳-تعارض کاذب

شکل سومی از تعارض رو گلاسر نام میبره به نام تعارض های کاذب ،تعارض های کاذب زمانی است که واقعا بین دوتا تصویر تعارض وجود نداره که فرد اگر برود به سمت تصویر شماره یک شماره دو رو از دست داده ، اگر بیاد به سمت شماره دو شماره یک رو از دست داده یا اگر اجتناب بکنه از تصویر شماره یک، درواقع تصویر شماره دو هم از او دور خواهد شد، اینجوری نیست، یعنی نه تقرب تقربه نه اجتناب اجتناب، بلکه فرد در یک موقعیت دشوار فقط قرار داره، ولی میگه من در تعارضم مثلا در زندگی مشترک به من میشود خشونت خانوادگی هست، بی احترامی هم هست اما من نمیتونم جداشم چون تعارض دارم اینجا تعارضت چیه؟ تعارضم اینه که من بچه دارم، به خاطر سلامت بچه هام یا اینکه من شغل ندارم درآمدم ندارم، پدر و مادرمم منو نمیپذیرن، هیچکسی ام در خانواده از من حمایت نمیکنه. اینجا این تعارض کاذبه برای اینکه فرد میتونه درواقع رفتار خودشو تغییر بده کسی از تو حمایت نکنه ، رو پای خودت میتونی بایستی، میتونی بلند شی و دنبال کار بری بگردی میتونی برای درآمد خودت تلاش بکنی منتها چون تلاش کردن سخته ، برای اینکه خانمی که خانه دار بوده همه چیز واسش فراهم بوده حالا چهارتا فحش خواهر مادر یا کتکم میخوره دیگه ، ولی الان اگه نخواد اونهارو بخوره باید بلند شه بره سرکار باید تن به کار بده بابد با کارفرما صحبت بکنه باید صبح زود از خواب بیدار بشه یا مادری میگه حیف من تعارض دارم واقعا من نمیدونم‌ چیکار کنم هم دوست دارم ادامه تحصیل بدم ، هم بچه دارم ، بچه خیلی وقت منو میگیره این که تعارضی وجود نداره، اینجا بحث مدیریت زمانه میتونه زمانهایی که بچه اش خواب هست شروع کنه به مطالعه کردن برای کنکور، میتونه زمانهاییکه بچه اش رو همسرش نگه میداره یه بخشی از فعالیت هاشو انجام بده میتونه یه کارگر بگیره یکی دوساعت در روز کارگره بهش کمک بکنه بنابراین راه های متعددی وجود داره این چیزی رو که بهش اصطلاحا میگیم تعارض کاذب رو حلش بکنیم.

تعت کاذب پر فراوان ترین شکل تعتی است که مراجعین برای ما میارن و خیلی شکایت دارن یه خرده دقت بکنین میتونیم بفهمیم این تعت، تعارض بین دو خواسته نیست، بیشتر کاذبه، مدیریت زمان یا تلاش سرمایه گذاری و مسئولیت پذیری پایین هست واسه همین بعد میگه هم این رو میخوام هم این رو میخوام یا این رو نمیخوام و این رو میخوام ،اگر برم سراغ این خواسته اون چیزی که نمیخواهم هم سرم خواهد آمد که این غلط است.

یکی از بزرگترین نشانه های متمایز کننده تعت واقعی با کاذب از دیدگاه تئوری انتخاب اونجوری که گلاسر در کتاب تئوری انتخاب و مدیریت زندگی صحبت میکنه اینه که هرچی در تعارض کاذب بیشتر بمانیم، اوضاع ما بدتر میشه بدتر و بدتر، درحالیکه تعت واقعی رو اگر یکم بهش زمان بدیم خود زمان وزنه رو به سمت یکی از تصاویر سنگین تر میکنه و تصمیم رو آسوده تر میکنه.

ممنون از بهناز عبداللهی عزیز که در نوشتن این بخش من را یاری نمودند.

نقد کتاب در باب مشاهده و ادراک-بخش دوم/دکتر سرگلزایی

نقد کتاب در باب مشاهده و ادراک-بخش اول/دکتر سرگلزایی

تعارض واقعی و کاذب/ دکتر صاحبی

رو ,، ,تعارض ,بچه ,زندگی ,یک ,در واقع ,که در ,یکی از ,نیاز به ,تعارض بین ,دیدگاه تئوری انتخاب ,کتاب تئوری انتخاب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ابوالقاسم زارع